پیشینه و مبانی نظری حمایت اجتماعی و ديدگاههای نظری آن
حمایت اجتماعی :
انسان از بدو تولد ، تا آخرين لحظات زندگي اش براي تأمين نیازمندیهایش به راهنمايي و حمايت ديگران نيازمند است . کودک نخستين تجارب اجتماعي خود را در کانون خانواده کسب مي کند . نحوه برخورد با او ، پذيرش ، دوست داشتن و مساعدت کودک ، وي را براي ايفاي نقش هاي اجتماعي و بر طرف ساختن نيازهايش ياري مي دهد . ارتباط و پيوند افراد خانواده در سلامت رواني جسماني شخصتأثير به سزايي دارد به گونه اي که الگوهاي رفتاري و سني را بنيان نهاده و موجبات امنيت خاطر و بهره گيري از عزت نفس بالا را فراهم مي آورد .
حمايت اجتماعي از جمله موضوعاتي است که مورد علاقه ي بسياري از روانشناسان قرار گرفته است . براي نمونه کينگ 1985 ، کسلر و همکاران 1985 . اساس نظري اين موضوع ديدگاه جرج کلي ( 1902 ) است که بر اهميت پذيرش اجتماعي يا تأئيد اجتماعي تأکيد مي کند و آن را در چگونگي مثبت يا منفي بودن خود پنداره افراد مؤثر مي داند .
چندين مطالعه ي تحقيقاتي تأثير منابع حمايتي چون مادر ، پدر و دوستان را بر عزت نفس و سلامت نوجوانان مورد تأئيد قرار داده است ( بیابانگرد ، 1382 ).
_ تعریف حمايت اجتماعي :
حمایت اجتماعی عبارت است از ادراک فرد از اينکه مورد توجه و علاقه ديگران است . از ديدگاه آنان فردي ارزشمند است و چنانچه دچار مشکل و ناراحتي شود ، افراد مثل دوستان و همکاران به او ياري خواهند رساند . حمايت اجتماعي به احساس تعلق داشتن ، پذيرفته شدن ، مورد عشق و محبت قرار گرفتن اطلاق مي شود . حمايت اجتماعي براي هر فرد يک ارتباط امن بوجود مي آورد که احساس محبت و نزديکي از ويژگي هاي اصلي اين روابط است ( هاوس ، 1985 ).
ديدگاههای نظری در مورد حمايت اجتماعي :
در ارتباط با حمايت اجتماعي نظريات گوناگوني وجود دارد که برخي از آنها به ارتباط دوران کودکي با اعضا خانواده در سالهاي اوليه تولد تأکيد دارد . عده اي ديگر به ارتباط فرد و تماسهاي اجتماعي او با شبکه اجتماعی در زندگي روزانه مي پردازند و عده اي ديگر نيز هر دو ارتباط را در شکل گيري اين مفهوم دخيل مي دانند . در اين جا به اختصار هر نظريه مورد بررسي قرار مي گيرد .
- ديدگاه روان پويشي :
در نظام روان تحليل گري ، مادر براي کودک ، معرف حمايت ، ايمني ، عشق و تغذيه است در اوان تولد کودک از درک اشياء عاجز است و از وجود خودش و دنياي خودش آگاه نيست . تحريک مثبت ، گرما و غذا را احساس مي کند ، ولي هنوز آنها را از سرچشمه شان که مادر است باز نمي شناسد . گرما همان مادر است ، غذا همان مادر است . به اصطلاح فرويد ، اين يکي از حالتهاي حاصل از خودشيفتگي است . وقتي که کودک رشد مي کند و پرورش مي يابد کم کم ياد مي گيرد که اشياء را آن طور